وقتی تابستان امسال برای اولین بار بحران مرزی بین لهستان و بلاروس شروع شد، نظرات خبرنگاران همکار را به یاد می آورم که می گفتند احتمالاً تا پاییز همه چیز از بین خواهد رفت.
من از آن زمان تاکنون دو بار در این منطقه گزارش داده ام و علیرغم اقدامات دیپلماتیک مداوم، هزاران مهاجر همچنان در رویارویی مینسک و اتحادیه اروپا گرفتار هستند.
در سفر دومم، موفق شدم مدتی را در سمت مرز بلاروس بگذرانم که به روی رسانه ها باز بود.
به انبار منتقل شد
مقامات مشتاق بودند نشان دهند که پیشرفتهایی صورت گرفته است و صدها نفر از مردمی که هفتهها در کمپهای موقت در خارج از خانه گیر افتاده بودند، از سرما در یک انبار بزرگ درست در کنار گذرگاه مرزی بروزگی با لهستان پناه گرفته بودند.
وقتی وارد ساختمان شدم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. مملو از مردان، زنان و کودکان بسیار زیادی بود که مانند گاو صف کشیده بودند، مسیرهای کوهنوردی را میکشیدند، روی تشکهایی که روی قفسههای فروشگاه یا روی زمین انباشته شده بودند، وقت میکشیدند. این احساس را داشتم که به تازگی وارد یک نمایشگاه بزرگ بدبختی انسانی شده ام. سر و صدا بوی تعفن مترجم من مجبور شد قبل از اینکه بتوانیم ادامه دهیم بیرون نفسش را بگیرد.
مقامات بلاروس به تازگی ترتیب دسترسی به امکانات پزشکی و بهداشتی را آغاز کرده بودند، اما شرایط وخیم بود.
این بزرگترین نگرانی ساکنان نبود. ما همه چیز را فروختیم تا به اینجا بیاییم تا به اروپا برسیم. اما اروپا حاضر نیست درهای خود را به روی ما باز کند. ویان، یک کرد عراقی، گفت: "من و خانواده ام آماده ایم تا سه ماه دیگر در اینجا بمانیم تا دولت های اروپایی پاسخ دهند."
عزم در چشمان او، که از سایه آنچه به من گفت، اشباع شده بود، این بود که او و خانواده اش در شهر کرکوک در شمال عراق، که توسط داعش مورد حمله قرار گرفت، تحمل کرده اند.
ناگهان مرد جوانی ظاهر شد. مرکز مطبوعاتی وزارت امور خارجه بلاروس، که به من اطلاع داد که فرماندار منطقه گرودنو در خارج است، برای مصاحبه در دسترس است. زیر نظر سربازان از میان صف های مردم برای تهیه غذا راه افتادم. مردان ساکت در صف با نگاهی تحقیرآمیز به صف ایستادند و چماقها به آرامی سینهشان را لمس کردند.
فرماندار منطقه تاکید کرد: «راه حل این بحران انسانی به ما بستگی ندارد. «اگر مردم بخواهند به کشورشان بازگردند، ما آن را ممکن میکنیم. اما اکثر آنها می گویند که می خواهند به راه خود ادامه دهند، چیزی که متاسفانه ما نمی توانیم به آنها پیشنهاد دهیم.
این یک موضوع سیاسی است و تصمیم باید توسط رهبران اتحادیه اروپا گرفته شود، امیدواریم موضع اتحادیه اروپا به زودی مشخص شود زیرا مردم خسته شده اند.
یک بازی ژئوپلیتیکی شطرنج که در آن از مهاجران به عنوان پیاده استفاده می شود.
با تشدید بحران، تنش ها در حال افزایش است
در آن سوی مرز، در منطقه Podlasie در لهستان، تنش ها از اولین دیدار من افزایش یافته است. حدود 15000 پلیس، مرزبان و سرباز در امتداد مرز مستقر هستند.
ایست های بازرسی همه جا هستند و کاروان های پلیس و نظامی طوری در جاده ها می چرخند که انگار بخشی از یک باله تاریک هستند.
منطقه ممنوعه به وسعت 3 کیلومتر که از مرز بلاروس می گذرد، همچنان برای افراد غیر مقیم، سازمان های بشردوستانه و روزنامه نگاران مسدود است.
فعالان محلی همچنان زنگ خطر را به صدا در می آورند. عقب راندن خودسرانه مهاجرانی که از سوی نیروهای امنیتی وارد لهستان می شوند همچنان ادامه دارد. و کسانی که مجبور به بازگشت به بلاروس شدند، به نوبه خود توسط سربازان بلاروس بیرون رانده شدند.
ما از جنگ فرار کردیم و به جنگل آمدیم تا بمیریم.»
ادعاهایی که مقامات بلاروس به رغم شخص الکساندر لوکاشنکو رئیس جمهور بلاروس بارها آن را رد کرده اند.
که استعلام صورت خواهد گرفت
"آنها با ما بازی کردند! بلاروس ها ما را هل دادند، لهستانی ها ما را عقب راندند، «فادی، یک پناهنده سوری، به من اطمینان داد.
ما در یک مرکز پناهندگان ملاقات کردیم، جایی که او و برادرش دو روز قبل پس از نجات توسط فعالان و مرزبانان در یک جنگل لهستان به آنجا رسیده بودند. "ما قرار بود بمیریم. نه غذا نه هیچی ما در جنگل گم شده بودیم. من و برادرم زیر درختی دراز کشیده بودیم و فکر می کردیم می میریم. ما از جنگ فرار کردیم و به جنگل آمدیم تا بمیریم. او آهی کشید. «خدا را شکر که هنوز زنده ایم.
مرگ در مرز
همه اینقدر خوش شانس نیستند. حداقل 12 پناهجو حین تلاش برای عبور از مرز در جنگل های لهستان جان خود را از دست دادند. رقمی که فقط بر کسانی که پیدا می شوند تاثیر می گذارد.
من در دو مراسم تشییع جنازه در روستای کوچک مسلمانان تاتار بوهونیکی در نزدیکی روستا شرکت کردم. جامعه محلی تصمیم گرفته است تا مردگانی را که مسلمان هستند دفن کنند. در عرض یک هفته، سه نفر در گورستان بوهونیکی به خاک سپرده شدند. امام روستا گفت: «بیشتر خواهد بود. دو روز بعد، تابوت کوچک یک نوزاد مرده که مادرش اندکی پس از آن فوت کرد، به قبرها اضافه شد.
«در جنگلها و زیر پنجرههای ما، مردم نباید بمیرند! سخنان آدام یکی از اهالی که بعداً در مکانی ملاقات می کنیم که باید مخفی بماند. او ما را به یکی از راهپیماییهای متعددی میبرد که توسط فعالانی مانند او که در جنگل سفر میکنند تا به مهاجرانی که در طبیعت بین نیروهای لهستانی و بلاروسی سرگردان ماندهاند کمک کنند.
برخلاف داستان حامیان راست افراطی که در تظاهراتی در شهر بیالیستوک، پایتخت منطقه پودلاسیه ملاقات می کنیم. مارچین، یک وکیل جوان، از ترس اینکه بحران کنونی باعث "تهاجم" شود، گفت: "مهاجرت انبوه بر ساختار جامعه تأثیر می گذارد و ما را به کشور چندفرهنگی تبدیل می کند."
"ما می خواهیم در صلح زندگی کنیم، مطمئنا... زیرا سوریه تمام شده است."
به اصطلاح "متجاوزان" حاضر نیستند رویای اروپا را به راحتی کنار بگذارند.
مانند علی، یکی دیگر از پناهندگان سوریه که این بار در مینسک، پایتخت بلاروس با او ملاقات می کنم. او مرا به آپارتمانی که او و چند تن از دوستانش در آن پنهان شده اند راه می دهد. آنها پس از چندین تلاش ناموفق برای عبور از مرز قدرت خود را بازیافتند. آنها پس از رسیدن به لیتوانی و لهستان، سه بار به بلاروس رانده شدند. علی به من میگوید که یک بار توانسته بود تا هلند برود، اما توسط پلیس هلند دستگیر شد و او را به بلاروس بازگرداند. او که بر اثر یک زخم کهنه ناشی از یک حمله تروریستی در زادگاهش سوریه، فلج شده است، به من می گوید که درد و رنجی که روزها در جنگل پشت سر گذاشته است، تشدید شده است.
با این حال، او و دوستانش مصمم هستند بدون توجه به قیمت، شانس خود را دوباره امتحان کنند.
ما در سوریه بچه داریم، زن داریم. آنها دیگر نمی توانند آنجا زندگی کنند!
نه مدرسه، نه برق، نه بیمارستان، نه گرمایش!
ما می خواهیم در صلح زندگی کنیم، مطمئناً بهتر از سوریه. او گفت: «زیرا سوریه تمام شده است. "من چاره ای ندارم جز اینکه دوباره تلاش کنم. من می خواهم به همسر و خانواده ام آینده ای بهتر از آینده سوریه بدهم.
بالاخره آینده ای بهتر
دو هفته از صحبت ما می گذرد. وقتی این کلمات را می نویسم، نمی توانم لبخند نزنم. علی برای یک شب برایم خبر فرستاد. و تصویری بیارزش از ویدیویی از تلفن، که چهره متورم اما همچنان شاد او و همسر جوانش را نشان میدهد که غرق در احساسات است. علی به عهدش عمل کرد. او دوباره تلاش کرد و این بار توسط فعالان لهستانی در جنگل نجات یافت. او اکنون در امان است و از لهستان درخواست پناهندگی داده است.
در 15 دسامبر، تصمیم لهستان برای ساخت دیوار در مرز خود با بلاروس به اجرا درآمد.
[ad_2]
مقالات مشابه
- Cure your coronavirus lock-down cooking rut with 800 Instant Pot recipes for $3
- باهوشترین انتقامجوی مارول کیست؟
- لوازم خانگی - دلونگی تک
- صرفه جویی 15% در اپل AirPods با شارژ بی سیم مورد در آمازون
- به روز رسانی های آینده به آمازون الکسا برنامه بر روی سه سیستم عامل
- تحول دیجیتال در بودجه بندی و استفاده از فناوری برای موفقیت
- کارائیب خفه مرغ با نارگیل و لیمو و چیلس دستور
- بهترین تی-گوشی های تلفن همراه در سال 2020
- Trump claims to have a deal in concept with Oracle, Walmart, and TikTok
- اخبار برتر امروز را تماشا کنید 11 دسامبر - نسخه صبح